سیستان،سیستانیهادرگلستان بخوانند:شهرتاریخی زرنج پایتخت سیستان کهن کجاست؟!!
نوشته شده توسط : محمدآذری

گوه هايى به ستون متصل مى شود و همراه با آن به چرخش در میآيد, حال آن كه سنگ زيرين در تمام مدت ثابت و بدون حركت مى ماند. ارتفاع ستون به شش متر مى رسد و در بالا پره هايى كه توسط نى و تيرهاى افقى ساخته شده اند به آن متصل اند, از محفظه اى كه رو به شمال باز است باد به پره ها مى خورد و آن را به گردش میآورد)).


  گورستان زرنگ تلى بود كه به آن ((تل مهاجران)) مى گفتند. احتمالا اين تل در خارج از شهر قرار داشت و قبل از اسلام, اجساد را مطابق دين كهن ايرانى بر بالاى آن مى نهادند. همچنين ((بيرون شهر سيستان موضعى بود كه در قديم الايام شهر آن جا بود. نام آن موضع حشوى بود و در شب (تمام مردم) سيستان و اهل سيف آن جا جمع شدند و بامداد خروج كردند و ملك شمس الدين را با هژده پسر شهيد كردند و ملك تاج الدين حرب را به تخت نشاندند)).

  علل تباهى و انهدام زرنگ

  گرچه اصلى ترين عامل انهدام و تخريب زرنگ تهاجمات نظامى بود, اما عوامل طبيعى نيز در فرسايش آن بى تإثير نبوده است. مهمترين عامل طبيعى مخرب شهر و بناهاى آن بادهاى پيوسته و سهمگين سيستان بود كه مقادير زيادى ريگ روان به سوى شهر مى پراكند. بدى ريگ روان آن است كه به محض برخورد با مانع در پشت آن انباشته مى گردد تا به مرور آن را در خود بپوشاند. بدين ترتيب ريگ روان باعث مى گرديد ساختمان ها و كشتزارها در زير آن مدفون يا اين كه به مرور زمان بر اثر فرسايش منهدم گردند, چنان كه مسجد آدينه زرنگ در سال 359 قمرى در زير توده اى از همين شن و ريگ روان مدفون شد.


  با وجود اين كه بادهاى صد و بيست روزه فوايدى چون به حركت در آوردن آسياب و چرخ باد داشت و در تابستان از شدت گرماى هوا مى كاست, اما در مقابل, مضرات آن جبران ناپذير بود. اهالى زرنگ و به طور كلى سيستانيان در مقابل مضرات باد آرام نگرفتند و براى مقابله با آن تدابير و حيله هايى انديشيدند. اصطخرى تدبير اين مردم در ساختن بند ريگ را چنين بيان نموده است:
  ((چون ريگ نزديك شهر گرد آيد مردم جمله جمع شوند و گرد بر گرد ريگ ديوارى بسازند از چوب و خاشاك, بلندتر از ريگ و در بن ديوار, جاىها باز گذارند كى باد درآيد و ريگ را برمى دارد و به سر ديوار برون مى برد, چندان كه چشم كار مى كند و جايى اندازد كه ايشان را از آن زيان نبود)).


  هم اكنون نيز اهالى سيستان براى جلوگيرى از عوارض اين بادها يا درخت مى كارند يا با استفاده از نى هاى نيزار نوعى ديوارهاى حفاظتى مخصوص كه در محل ((تنگ ناميده مى شود در مقابل جريان اين ريگ ها به وجود میآورند كه عمل بادشكن و در عين حال تثبيت ريگ روان را بر عهده دارد)).



  زرنگيان زرنگ و با تدبير حتى از ريگ بادآورده نيز بهره مى بردند. ملك شاه حسين سيستانى مى گويد ((و اگر مردم سيستان ذخاير خود را از گندم و حبوبات (در ريگ) پنهان كنند در آن جا تا صد سال ضايع نشود و قماش ابريشم و سقرلاط و صوف در جوف آن ريگ ضايع نشود و آن ريگ چون بر زمين تلخ و شور افتد زمين خوب شود و تخم روياند و آب هيرمند كه بر روى آن ريگ مى گذرد گوارا و خوشگوار مى شود)). نويسنده تاريخ سيستان نيز علاوه بر ذكر فوايد فوق اضافه مى كند كه ((مردم كى بر آن جا خسبد تندرست باشد و از فضل ريگ است كه فرزند آدم را چون خرد باشد بر آن جا بدارند تا قوى گردد و اعضاى وى درست باشد)).

  يكى ديگر از عوامل طبيعى فرسايش بناها و تإسيسات زرنگ سيل بود, چنان كه چندين نوبت جريان سيل باعث گرديد شهر براى چندين ماه در محاصره آب بماند. عظيم ترين سيل در سال 641 قمرى شهر را فرا گرفت, چنان كه در كناره خندق و حوالى شهر يك نيزه آب بود. اين سيل حدود سه ماه طول كشيد و در اين مدت ساكنين زرنگ با كشتى به اطراف آمد و شد مى كردند. بر اثر اين سيل هشت مرد در خندق شهر غرق شدند. در زمان سلطان مسعود نيز بند كندك شكسته شد و دروازه كركو را آب برد.
  حال كه از عوامل طبيعى فرسايش زرنگ سخن به ميان آمد بجاست پيش از آغاز مقوله تخريب عامل انسانى شهر, بلايايى را كه بر سر شهر و مردم آن آمده نيز بازگو كنيم. در زمان ولايت عبدالله بن ابى برده (118 ـ 111ق), حصين بن محمد قوسى (حدود 176ق) و در زمان عمرو بن عماره فقيه كه مذهب سفيان ثورى به سيستان آورد زمين لرزه هايى اين شهر را لرزاند, اما تاريخ سيستان هيچ گزارشى از تلفات و خسارات آن نداده است.



  از دو خشكسالى و قحطى بزرگ كه امراضى مانند وبا را نيز با خود به همراه داشت گزارش شده است. نخستين قحطى در سال 220 قمرى اتفاق افتاد كه در جريان آن, آب هيرمند خشك شد و بسيارى از تجار و بزرگان و خداوندان نعمت و مردم عادى جان باختند. قحطى ديگرى كه همراه با وبا بود در سال 747 قمرى اتفاق افتاد. در اين سال تعداد كثيرى از مردم تلف شدند و ملك قطب الدين حاكم وقت بر اثر وبا به جوار رحمت ايزدى پيوست. در سال 562 قمرى نيز چنان سرمايى بر سيستان حاكم شد كه تمام نخل ها يخ بست.


  ثروت و موقعيت استراتژيك و شهرت سيستان باعث نابودى اين سرزمين و پايتخت بزرگ آن زرنگ گرديد. غزنويان و سلجوقيان و مغولان و تيموريان و افاغنه نيروهايى بودند كه از شرق و آسياى مركزى همچون ادوار اسطوره اى بر اين سرزمين تاختن گرفتند و آن را در زير سم اسبان خود لگدكوب كردند و با آتش خشم و كين خود خاكستر نمودند. حملات مغول در چندين نوبت در سده هفتم قمرى صورت گرفت. طى هر يك از اين حملات صدمات جبران ناپذيرى به شهر و ابنيه آن وارد آمد و تعداد كثيرى سجزى و بلوچ و مجوسى به قتل رسيدند. اما سيستانيان از پا نمى نشستند. آنان در مدت زمانى كوتاه مجددا استقلال خود را به دست مىآوردند و به ترميم خرابى ها مى پرداختند. پس از حمله مغولان ديرى نپاييد كه تيمور سر از سيستان در آورد. وى ((در 764 قمرى (1362 ميلادى) به سركردگى هزار سوار به سيستان وارد شد و اكثر قرإ و قصبات آن را به حيطه تصرف خود در آورد و عاقبه الامر يك دست و يك پاى او تير خورد و به مكران مراجعت نمود و در نتيجه همين ضربت و زخم پا به تيمور لنگ معروف شد)).

  تيمور كه براى نقص عضو خويش, كينه و نفرتى عميق از مردم سيستان به دل گرفته بود در آرزوى انتقام جويى بود تا اين كه پس از به هم رسانيدن قدرت با سپاه بى شمارى همچون مور و ملخ بر سيستان فرود آمد و پس از تخريب شهرها و روستاها و كشتار مردمان آن, زرنگ را محاصره كرد. طى زد و خوردهايى كه چندين نوبت بين طرفين رخ داد تعداد كثيرى كشته شدند. قطب الدين امير سيستان و تاج الدين سيستانى سردار و فرمانده كل قوا به منظور جلوگيرى از كشتار مردم, هتك نواميس و ويرانى شهر براى مذاكره با تيمور راهى اردوگاه او شدند. متإسفانه در اين اثنا تعداد كثيرى از مردم زرنگ بدون توجه به حضور حاكمشان نزد دشمن و بدون تدابير جنگى لازم و بى اذن فرمانده قوا, ناگهان بر تيمور كه در نزديكى يكى از دروازه ها مشغول بررسى بود هجوم آوردند و اسب او را زخمى ساختند. تيمور از اين حمله ناگهانى به شدت منقلب شد و دستور بازداشت حاكم سيستان و فرمانده او را صادر نمود و بلافاصله با لشكرى انبوه از هر سو بر زرنگ يورش برد و پس از رخنه در حصار وارد شهر شد. در اين جا بهتر است جريان ورود تيمور به داخل زرنگ و فسادهايش را از كتاب ظفرنامه مولانا شرف الدين على يزدى كه در وصف تيمور و اعمالش نوشته شده دنبال كنيم:
  ((سپاه ظفر قرين به يك حمله ديگر به فصيل برآمده رخنه ها كردند و شهر را تسخير كرده, حصار را بينداختند و اماكن و مساكن را خراب و ويران گردانيده, بقيه سپاهيان را كه مانده بودند كار بساختند. حضرت صاحبقران چند روز توقف فرمود و به نقل اموال و

 

خزاين شاهان فرمان داد

  ز مإواى دستان و سام سوار

  شتر وارها بر نهادند بار

  ز دينار وز گوهر نا بسود

  ز تخت وز گستردنى هر چه بود

  ز زرينه و تاج هاى به زر

  ز سيمينه و گوشوار و كمر

  ز اسپان تازى به سيمين ستام

  ز شمشير هندى به زرين نيام

  همان برده و بدرهاى درم

  ز مشك و ز كافور و هر بيش و كم


  و هر چه در آن ديار بود از خزف تا گوهر شاهوار و از نفايس اجناس تا ميخ در ديوار به تاراج بر رفت و برق غارت بر بيش و كم آن ولايت گرفته, خشك و تر در هم سوخت)).


  بدين گونه تيمور, چهره خون آشام تاريخ از سرها مناره ساخت و زرنگ پايتخت كهنسال سيستان و ايران را كه نزديك به هزار سال يا بيش از آن, نقش چشمگيرى در استقلال و شكوفايى اقتصاد ايران داشت در شعله هاى كين خواهانه خود سوزاند و تبديل به تلى كرد كه امروزه تشخيص محل دقيق آن دشوار است.


  اين شهر كه از قرن چهارم قمرى به بعد كم كم نام ولايت سيستان را به خود گرفت و به شهر سيستان معروف شد داراى القاب و عناوين مشهورى بود, تعدادى از اين عناوين عبارتند از ((دارالملك, دار الزهاد, دار الدوله, مدينه العذرا و دارالنصر و از بسيارى زاهدان سيستان را دارالزهاد مى نويسند)). شهر زرنگ را عذرا يعنى دوشيزه از آن جهت گفته اند كه تسخير آن بر هيچ كس ميسر نبود و همانند دوشيزه دست نخورده باقى مانده بود. حتى محمود غزنوى نيز تا زمانى كه خود مردم زرنگ برابر خلف عصيان نكرده بودند و محمود را در تسخير شهر خويش يارى نكرده بودند از فتح آن عاجز بود.


  دارالملك سيستان شهر ثروت و تجارت بود و اين ثروت, آزمندان و طمعكاران را از نواحى دور بدان جا مى كشاند تا پس از تصرف شهر به ثروت آن دست يابند, چنان كه ربيع بن زياد پس از نبردى سخت و خونين موفق شد هزار جام زرين با يك هزار برده بى گناه از سيستان به عربستان بفرستد. از سال 30 ـ 33 قمرى ربيع و ابن سمره متجاوز از چهل هزار برده نابالغ و ميليون ها پول نقد و مقدار زيادى از امتعه خاص سيستانى را از سيستان خارج كردند. اين شخص (ربيع) مدت دو سال ولايتدار سيستان بود و در اين سال ها سكه هايى از گونه سكه هاى ساسانى ـ عربى در سيستان (زرنگ) ضرب نمود. ابن سمره نيز كه پس از ربيع حاكم سيستان شد ((در روز يكى از اعياد پارسيان قصر مرزبان را محاصره كرد, مرزبان دو هزار هزار درهم (دو ميليون) و دو هزار برده بدو داد و زينهار خواست)).


  مردم سيستان و زرنگ ساليانه خراج هنگفتى به خلفاى اموى و عباسى مى پرداختند تا اين كه يعقوب ليث دست اعراب را از سيستان و قسمتى از ايران كوتاه نمود و به اين خراج خواهى ها پايان بخشيد. تاريخ سيستان گوشه اى از ثروت زرنگ را در زمان خلافت طاهر صفارى چنين بيان نموده است.


  ((و آن روز كه طاهر را (طاهر بن محمد بن عمرو بن ليث) بيعت كردند اندر ارگ جداگانه, به خزينه اندر, سى و شش بار هزار هزار درهم بود دون دينار و جواهر و خزينه ها پر بود و به قلعه اسپهبد و ديگر قلعه ها, همه گنج خانه و خزينه بود)).

  مقادير زيادى از اين ثروت سرشار از راه تجارت به دست میآمد. سيستان به دليل موقعيت خاص جغرافيايى خود كه در مسير شاهراه هاى ارتباطى بين شرق و غرب قرار داشت از اهميت فرهنگى و نظامى و تجارى زيادى در دوران هاى مختلف برخوردار بود. كاروان هاى تجارى از خراسان و يزد و كرمان و فارس و سيراف و تيس به سوى سيستان روانه مى شدند و پس از توقف كوتاهى در زرنگ به سوى هند و نواحى شرق رهسپار مى شدند. اجناسى كه از سيستان به ساير مناطق صادر مى شد ((فرش هاى خاص سيستانى به نام جامه هاى طبرى و زيلو, مقادير زيادى زنبيل و طناب بود كه از الياف نخل ها ساخته مى شد. علاوه بر اينها, غله و خرما و انگور و انگوزه (انگژد) و زعفران و ميوه خشك و ماهى پخته و صابون و كرباس در معرض فروش قرار مى گرفت)). فروش اين اقلام در ثروت و بهبود شرايط زندگى سيستانيان خصوصا اهالى زرنگ نقش چشمگيرى داشت.
 موقعيت جغرافيايى زرنگ

  سيستان كلكسيونى از آثار دوره هاى مختلف مانند پيش از تاريخ و دوران تاريخى و دوران اسلامى است. در بين اين مجموعه غنى ترين آثار از آن دوران اسلامى خصوصا زمانى است كه زرنگ پايتخت ايران و دارالحكومه سيستان شد. در اين دوره, شهرها و شهرك ها و روستاهاى آباد و پرجمعيتى در سيستان شكل گرفت, چنان كه سرتاسر اين خطه پوشيده از آبادى بود. آثار اين آبادیها كه هم اكنون در جاى جاى اين ديار پهناور در زير تل هاى شن و ماسه مدفون گرديده مويد اين گفته است. تعدادى از جهانگردان مسلمان كه از سده سوم قمرى به بعد سرزمين هاى اسلامى را با سختى ها و مشقات زيادى در مى نورديدند از جايگاه و خصوصيات اين شهرها در سفرنامه ها گزارش داده اند. در قديمى ترين نقشه هايى كه از اصطخرى و ابن حوقل به جاى مانده, سيستان و شهرهاى آن تا حدودى مشخص شده است.


  در اين نقشه زرنگ (زرنج) در سمت راست رودخانه اى قرار گرفته كه پس از عبور از مقابل بست به سمت جنوب جريان دارد, آن گاه با يك چرخش نيم دايره به سوى شمال جريان يافته و سپس وارد بحيره زره شده است. در شمال زرنگ نهرى ديده مى شود كه به رودخانه نخست مى پيوندد. زرنگ در سمت چپ اين نهر واقع شده است. پس از عبور از اين رودخانه از طريق جاده مستقيمى به اسفزار و هرات مى رفتند. در اين نقشه زرنج و قلعه طاق در يك سمت رودخانه قرار دارند.


  هنگامى كه ربيع بن زياد جالق (يكى از شهرهاى سيستان) را به تصرف خود در آورد نشانى قصبه را خواست. اهالى محل نشانى قصبه را چنين دادند ((اينك راه, چون از هيرمند بگذرى ريگ بينى و از ريگ بگذرى, سنگريزه بينى, از آن جا خود قلعه و قصبه پيداست)) با توجه به نشانى فوق احتمالا زرنگ در سمت راست هيرمند قرار داشته كه سپاه ربيع براى رسيدن به قصبه بايد از آن عبور مى كرد, زيرا اگر شهر در سمت چپ هيرمند قرار مى داشت در اين صورت احتياجى نبود كه سپاه ربيع از رودخانه بگذرد .


  ابوالفدإ در كتاب تقويم البلدان درباره زرنگ نوشته ((هندمند (هيرمند) در موضعى در طول هشتاد و نه درجه و عرض سى و دو درجه به سيستان مى رسد و در آن جا به درياچه زره مى ريزد. وقتى هندمند از بست خارج شد تا به سجستان برسد چند رود از آن منشعب شود. از آن جمله است رود طعام و باسيرود و سنارود. سنارود در يك فرسخى زرنج به قصبه سجستان مى گذرد)).

  مقدسى نيز در كتاب احسن التقاسيم فى معرفه الاقاليم نگاشته است ((هيرميد (هيرمند) در يك مرحلگى زرنج شاخ شاخ شده (هر دو خوره را سيراب مى كند). نهر طعام به روستاها سرازير شده, به نيشك مى رسد. سپس نهر باشترود از آن جدا شده (چند روستا را سيراب كرده, نهر ديگرى به نام سنارود از آن جدا مى شود) كه بست و چند ديه ديگر را سيراب مى كند)).


  در اكثر كتاب هاى جغرافيا نگاران, فاصله زرنگ تا شهرهاى اطراف آن آمده است. بيان فاصله شهرها از يكديگر مى تواند حدود تقريبى آنها را براى ما مشخص سازد. در اين كتب فاصله بين شهرها را بر حسب منزل يا مرحله سنجيده اند. هر مرحله يا منزل برابر سه فرسنگ است و هر فرسنگ معادل شش كيلومتر است.


  ((از سيستان به كركويه يك منزل و از كركويه به بشتر چهار فرسخ است و اين راه از پلى كه زياده آب هاى هيرمند از زير آن جارى است مى گذرد و از بشتر تا جوين يك منزل و از آن جا تا بست يك منزل است... راه سيستان (زرنگ) به بست چنين است: از سيستان به زانبوق يك منزل و از آن جا تا شروزن (سرورن) كه قريه اى آباد سلطانى است يك منزل... راه سيستان به كرمان و فارس چنين است: نخستين منزل از سيستان, خارون و دوم دارك است و از دارك تا برين يك منزل و از آن جا تا كاونيشك يك منزل و برين و كاونيشك رباطاند)).



  جى. پى. تيت مإمور سياسى انگليسى معتقد است كه بر اساس نوشته هاى منهاج سراج, در عهد خلف بن احمد, دارالحكومه تغيير يافت. اما وى نامى از شهر جديد و محل آن نبرده است. منهاج سراج در قرن هفتم قمرى پس از ديدار از شهر سيستان نگاشته است ((در شهور سنه ثلاث عشر و ستمائه (613ق) به سجستان رسيدم. موضعى ديدم در جنوب شهر سجستان كه آن را در طعام گويند, بيرون شهر كه آن را ريگ گنجان گويند)). نشانى هاى فوق در واقع همان نشانى هايى است كه زرنگ قرن سوم قمرى دارا بود.


  ابوالفدإ نويسنده قرن هشتم قمرى (721) هنگامى كه به توصيف زرنگ مى پردازد از كتاب ابن حوقل (سده چهارم) نقل قول مى كند و اين زمانى است كه زرنگ هنوز به دست تيمور از بين نرفته بود. امير بورى نيز زمانى كه در سال 448 قمرى به سيستان آمد به لب آب ديوانه رسيد و سپس با سواران خود به باغ ميمون رفت. سپاه مغول نيز در سال 666 قمرى پس از محاصره شهر پيمان صلحى با ملك نصير الدين محمد بستند و سپس در دروازه طبق گران و خندق شهر جشنى آراستند. احيإ الملوك گزارش مى دهد كه يك سال بعد (667ق) ملك نصير الدين محمد, طرح دارالملك انداخت و عمارات رفيع القدر بنا كرد و از مدارس و مساجد و بازار و حمام و ديگر بقاع خير و ارگ را نيز بساخت. اما روشن نيست كه آيا دارالملك شهر جديدى است يا اين كه در خود پايتخت چنين تإسيساتى را بنا كردند. اميد است با بررسى ها و كاوش هاى باستان شناسى محل واقعى زرنگ يا جابه جايى احتمالى آن هر چه زودتر مشخص گردد.

 




:: برچسب‌ها: سیستان , سیستانیها , سیستانیهای گلستان ومازندران , عکس , ایران باستانفنیمروز , زرنج , شهرسوخته , زابل , زابلی , دانشجویان سیستانی , گلستان نو , مدیرمسول گلستان نو , رستم , کوه خواجه , زرنج , بزرگان سیستان , آذری , تکر , گلستان , کلاله , بندرگز , گنبد , ترکمن صحرا , تاریخ سیستان ,
:: بازدید از این مطلب : 1295
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : چهار شنبه 14 ارديبهشت 1390 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: